تقديرات و تشكرات

معمار حرم

تخلص کرده بر عالم خدایی

که نامش بوده بر دلها جلایی

خدای سلم  و ریحون ، چرخ گردون

خریدار دوصد ناز و دل جون

خداوندی که دیده می نبیند

ولی از دیده بر دلها نشیند

گمشده ها از روزروشن دربیاضه پیدا تر است ، حال باور می خواهد و صفای اهل دل حاجی ، دل و چشمی که باید شست و جور دیگر باید دید ….بر کن از دل که آنچه خوش است دیدار یار و آنچه مرهم دل ، صدای  حضرت دوست  …در خلوت حرمی که روزی مزین به ضریح چوبی کوچکی بود …از برای امامی غریب و تنها …خاک بیاضه 1232 سال پیش خوب از این میهمان ناخوانده پذیرایی نکرد …شاید بد نامی اهل ولایت از آن روز ورق خورد…. معلوم نیست !!! ولی واقعیت این است که آخرین خانواده زرتشتی  ،با قیمانده ایران باستان 150 سال پیش املاک خود را به درهم و دیناری به اولین  خانواده های مهاجر مسلمان  فروخته و از این ولایت به سمت یزد کوچ می کنند( نقل از پیران قدیمی )  ، اما بد نامی اهل بیاضه در پذیرایی از امامزاده ابو محمد ابراهیم در تاریخ زبان به زبان نقل شده است .

اما حاجی شما بفرما ….حرف از دل برکن که سرا پا تا جان گوش و چشمیم تا تا از ضریح امروزی و آرامش ابو محمد برایمان تعریف کنی … که گناه نوشته ی پدر را هرگز به نام فرزند نزدند و شما کاری کردید کارستان و ناب در بیاضه ، ماندگار ، زیبا ، عام پسند و خلاصه نذرت قبول …چون آبروی بیاضه را سالها پیش در اوایل دهه ی 1370 خریدی ، می گویند حرمت امامزاده را متولی آن نگه می دارد و ما در این آستان سر بلندیم چون برای امام غریب در بیاضه کم نگذاشتیم …..ولی بی مهری مردمی اندک  ، دل اهالی دل را شکسته است .

مگر اینکه روزی پیمانه ی عمر من سر اید تا باز مانم از نوشتن تاریخ بیاضه و  نتوانم نام ببرم از تمام کسانی که به خاک پدریم خدمت کردم چون سهم من برای خدمت به بیاضه بر این مقرر شده که تنها پاس بدارم ارزشهای این خاک پاک را ، و به همین طریق کسانی که با تبر جهل و نادانی و یا با تدبیر ناحق و کلک و….. سعی بر بد نام کردن و یا بر هم زدن آرامش این منطقه کنند ….. باز از چشمان و قلم من پنهان نخواهد ماند . آنها آتشی را روشن می کنند که دود آن بر چشم خودشان خواهد رفت ،  و عاقبت خوبی نخواهند داشت .

اما سال 1370 اتفاقی جالب در بیاضه افتاد که اکنون بار دیگر هم آنرا مرور کرده و هم آنرا در تاریخنامه ی الکترونیکی بیاضه درج خواهیم کرد . یکی از طوایف بیاضه که سهمی چشم گیر در جمعیت اصلی بیاضه داشته و خدمات شایسته و بایسته ایی از این فامیل مشاهده شده فامیل « رجبی » است و این مهم چه در زمان گذشته و چه در زمان حال و حاضر همچنان ادامه داشته و این خانواده جدا از بیاضه در شهرهای بیرون از منطقه دارای اسم و رسمی در اقتصاد ودارایی هستند وجود 3 مهره اصلی از این خانواده چنان تحولی در امورات بیاضه پدید آورده که قابل چشم پوشی نیست و باید در تاریخ بیاضه ثبت می شد تا باز هم چوب قدرنشناسی بر پیکره ی اهل ولایت فرود نیاید و از طرفی «خیر» بازهم رغبتی به خدمت داشته باشد از این فامیل محترم حاجی ما کسی نیست جز « حاج محمد حسین رجبی » . اینکه حاجی در تهران مشغول چه فعالیتی بوده و یا زندگی وی چگونه است ، مقوله ی صحبت نیست ، و آنچه مهم است خدمت مخلصانه ی وی در دهه ی شصد و هفتاد به مردم بیاضه و ولایت بیابانک است .حاجی در  سال 1368  در اصفهان به دنبال استاد کار ی می گشت که به وی اعتماد  داشته و حدود 600 گرم طلا و نزدیک به 3 کیلوگرم نقره را به وی بسپارد تا از آن ضریح امامزاده ی بیاضه را در دست گیرد . با کنکاش بالاخره استاد « اکبر پرورش » را به وی معرفی کردند و بماند که حاجی خیر ما چه کشید ، تا در سال 1370 این ضریح حاضر را که سازه اصلی آن از چوب چنار و با تشریفات خاصی از سمت اصفهان به سمت بیاضه حرکت دادند ، تحویل وی دادند . آنروز بیشتر کامیون داران بیاضه در قطار حمل ضریح قرار داشتند ماشین حامل ضریح خاور متعلق به  « بمانعلی مرادی » بود و آنروز ظهر در بیاضه نهار مفصلی  به جماعت بسیاری که از اطراف و اکناف برای دیدن ضریح آمده بودند، در امامزاده داده شد . سنگهای  کارشده در دیواره ها ی حرم و هزینه های جانبی نصب آن توسط حاج محمد حسین  پرداخت شده است آنهم چه سالی؟ ، 1370. خوب شمای خواننده و مردم قهرمان خیر دیگر  ، ریالی هم بخواهید حساب کنید اگر یک کیلو گرم سال 68 داشتید چه کاری برای بیاضه انجام می دادید ؟؟؟ و یا بهتر بگویم ارزش الان این ضریح با دلار 3000 تومان سال 1392 چقدر است ؟؟؟ ..شما قضاوت کنید . خدمت مجلل ثقفی در سال 1342 در حالی به بیاضه بوده که راه ماشین رو به بیاضه وجود نداشته ….بیاضه صاحب چنین مخلصینی است . و دعای خیر ما بدرقه ی راه آنان که خدمت به خلق را بهترین اعمال می دانند .

09126049747

2 دیدگاه

  • سیدعلیرضا

    آقاي فاضلي سلام
    سخن کز دل بريد،لاجرم بر دل نشيند- دلسوزي شما براي بیاضه قابل تحسينه خدا توفيقتان دهد- اي کاش بجاي افسوس کدشته خوردن، شرايطي فراهم ميشد تا با درس و عبرت گرفتن از گذشته به فکر حال و آینده بود البته اين فقط با لطف خدا و همکاری ديگر دلسوزان به سرزمين آبا و اجدادي امکان پذير است. به اميد آن روز

  • حسین

    آقای فاضلی باعرض سلام -خیلی خیلی خوب گفتید ومن در تایید وادمه صحبت شما باید یادی بکنم از یکی دیگر از خادمین به منطقه خور وروستای بیاضه مرحوم سیدداوودحسینی مردی که تمام عمر خودش راوقف مردم منطقه نمودتا مردم هیچ مشکلی از نظر سوخت نداشته باشند-مردی که سفره دار بود وهر شخصیت بزرگی به روستا می امدسراغ مرحوم رامیگرفت–ولی حیف که ما مردم بعداز فوت مرحوم سیدداوودتمام زحماتی راکه برای ما کشیده قدردان نیستیم و….

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *