وارث بی همت …
بالای هزارو اندی سال از زمانی که «مقدسی» در کتاب معروف خود به نام «احسن التقاسیم» می نویسد : « من در وادی بیابانک دو هزار مرد می بینم …!!!» ، می گذرد و هربار این ذهنیت برای من پدیدار گشته که چه دلیل یا دلایلی برای وجود چنین لشکر مردی در منطقه ی بیاضه بوده ، یا اینکه این جماعت اصلا نظامی بوده و یا رعیت و ساکن بوده و یا اینکه اصلا اختصاص عنوان« مرد» را به چه دلیل داشته و یا با خانواده همراه بوده ……! هیچ کدام از موارد اشاره ایی نشده و تنها از جمعیتی عظیم خبر می دهد …..
آنچه که سئوال بر انگیز است ، اینکه این دو هزار مرد مشغول چه کاری بوده و در3 وعده ی غذایی از چه طریق امرار معاش کرده و شکم این جماعت با چه چیز در این برهوت سیر میشد .؟؟؟؟؟؟
اما صحبت تفکر من به همین جا ختم نمی شود و لازم دانستم تا این مقاله را با بهترین وجه ممکن ، خدمت شما باز کنم . تصاویر این سایت برداشت مستقیم ، از سایت چوپانان آباد – نوشته ی استاد مستقیمی ( نسل سومی ) و با ذکر منبع ، مطلبی را باید به راستی عنوان کرد و نمی توان تنها و گذرا به عکس اکتفا کرد ، که تصایر مربوط به ابتکاری جالب توسط یک فکر بدیع و تازه در شهر «جندق» بوده که به همت و پشکار ، شخص یا گروهی محصول خیار سبز را به صورت گلخانه ایی به عمل آورده اند ، و بسی جای سپاس است از خدای بی کران که از شور آبه ایی و تلخه رودی در این وادی ، بهشتی برین نمود است ، که بسیار باشکوه ، مزین به درختان نخل ، مو ، انواع غلات ، و حاشا و ماشا الله به غیرت اهالی« جندق »، که دیاری بر سر راه پر مخاطره کویری
.،که روزی بار انداز شتر بوده ، اکنون بسیار رونق یافته ، و در حالی که اهالی بیابانک ارزشها و اعتبارات بسیار از دست دادن ، تا خاکی به غربت آباد کنند ( تهران دیگر بلاد) ، و درختان نخل بسیار به غفلت از دست دادن ، خرمایی که مهریه ی ماداران دیروز بود ، به شیرینی دانمارکی و نون خامه ایی سپردند ، و صد افسوس که سرما بر ما پیشی گرفت و گنجینه ی پدری در املاک بیابانک از دست تک تک ما ربود ، خاکی که زعفران ، کاشته در آن ، بهتر است از هزار سیم زر ، و هوایی پاک که افسوس آن در بلاد رنگارنگ آرزوست (تهران ). و به چشم خویش من پرتقال و نارنج در کویر دیدم و زارعی زیرک ، که «برنج »به سر منزل رسانده بود..! ( حسن عارف در چوپانان ) ، سرزمینی زرخیز که اوصاف آن از هزاران سال در کوچه ها و بوکندهای بیاضه در ته خمره های تاریک به چشم میخورد. ( ته اکثر خمره های بیاضه انواع غلات به چشم می خورد از هزاران سال پیش ) و نامه ایی از یغما ( یغمای جندقی شاعر معروف قرن 13 ) که کاروان شتر با بار خرما و صیفی به بلاد سمنان از چاکر خود طلب می کند.
و آیه ایی شریف در قرآن مقدس، که خالق را در مضمون چنین فرموده « من ( خداوند) از بین برنده ی ( باعث خرابی ) سرزمین های آباد شما نیستم و این اعمال شماست که باعث از بین رفتن آبادی ها می شود . »
و نسل امروز وارث خوبی برای پدران دیروز نبود.