زندگی
زندگی کردم به نام زندگی
عاشقی در سر هوای زندگی
بر گرفتی کامکی از روزگار
من فدای کامک آن زندگی
زندگی را زنده یادان کرده اند
بی فروغ یار باش و زندگی
خوش به حالت دلبر شیدای من
یاد یاران گشته ای در زندگی
محنت و درد و غمت آزاد باد
در فراسوی نگاه زندگی
چاره ی بیچاره ای آباد کن
درگه خوبان و خواب زندگی
زنده بادا زندگی بر کام باد
پر نگار باد آن چراغ زندگی
زندگی زنگی زدون شد زعشق
نیست یادی را ز یاد زندگی
زنده بودن را زکام در مکش
خاطرات آباد و باغ و زند گی
خنده بر غمها بزن « فاضل» تمام
جمله مستان را به راه زندگی
شعر را در سادگی باید سرود
شد چراغی بهر راه زندگی
(( تهران خرداد 93 محمد رضا فاضلی))
یک دیدگاه
محمد رضا فاضلی
عالی بود