حکایت گاردوون
اسفند ۱۵, ۱۳۹۰
زمان قدیم در هیچ کجا حدود 100 سال
پیش خبری از خرمن کوب و کمباین برای خرد کردن محصول نبود . گشتم ……نبود
….نگرد که نیست.
“محصول” یا “حاصل” عبارتی بود که مردم روزگار قدیم
بیاضه و توابع خوربیابانک،به حاصل دست رنج خویش می گفتند ، جدا از سختیهایی که
پدران ما برای کاشت محصول میکشیدند تا حاصل را به صورت داشت ببیند و دست به کمر
زده و حاصل دسترنج خود را در یک صبح تابستانی رویت میکردند ، غمی موج میزد تو صورت
مهربون زحمت کش پدر پیر و او چیزی نبود جز غصه جدایی محصول یا حاصل از ساقه خشکیده
که خود داستان مفصلی بود بعد از کاشت .و داشت و…..برداشت .
سخت بود به خدا …. محصول درو
میشد .اونا به زحمت چادرشو {چادر شب پارچهایی بزرگ برای بستن محصول} را پهن میکردند ..حالا بار خر ار ..ار… کننان حیونی زور میزد
عرق ریزون میاوردن کجا رو خرمن جایی که محصولات یکجا جمع میشد . اصطلاحا جایی که
محصولات جمع و دپو میشد .
محصولات در خرمن به دو دلیل جمع
میشد اول اینکه همه یکجا جمع بشوند تاخوب آفتاب بخورد و خشک بشود چون گرمای آفتاب
دور از سایه درختان باعث خوب خشک شدن خرمن گندم یا محصول بود . دوم
اینکه با اجتماع محصولات در یک جا که “خرمن” نام داشت . حفاظت و پاسبانی محصولات بهتر و راحتر انجام میشد . تا دیگر پدر و مادر خسته و آزده از زحمت کاشت و داشت و برداشت ، شب سر نگرون رو بالش نذارند و با حول وولا از اینکه نکنه ،،، کسی محصول را به یغما ببرد و خرده نخالهایی از غفلت آنرا به آتش بکشد و هست و نیست اونا را به باد فنا بدهد. عکس زیر هیچ اربطی به بیاضه ندارد ولی چون این وسیله و نحوه خرد کردن محصولات مشابه این عکس است از آن استفاده کردیم. …
خوشه هایی که در زیر گاردوون
له شدن
زمان قدیم در هیچ کجا حدود 100 سال
پیش خبری از خرمن کوب و کمباین برای خرد کردن محصول نبود . گشتم ……نبود
….نگرد که نیست.
“محصول” یا “حاصل” عبارتی بود که مردم روزگار قدیم
بیاضه و توابع خوربیابانک،به حاصل دست رنج خویش می گفتند ، جدا از سختیهایی که
پدران ما برای کاشت محصول میکشیدند تا حاصل را به صورت داشت ببیند و دست به کمر
زده و حاصل دسترنج خود را در یک صبح تابستانی رویت میکردند ، غمی موج میزد تو صورت
مهربون زحمت کش پدر پیر و او چیزی نبود جز غصه جدایی محصول یا حاصل از ساقه خشکیده
که خود داستان مفصلی بود بعد از کاشت .و داشت و…..برداشت .
سخت بود به خدا …. محصول درو
میشد .اونا به زحمت چادرشو {چادر شب پارچهایی بزرگ برای بستن محصول} را پهن میکردند ..حالا بار خر ار ..ار… کننان حیونی زور میزد
عرق ریزون میاوردن کجا رو خرمن جایی که محصولات یکجا جمع میشد . اصطلاحا جایی که
محصولات جمع و دپو میشد .
محصولات در خرمن به دو دلیل جمع
میشد اول اینکه همه یکجا جمع بشوند تاخوب آفتاب بخورد و خشک بشود چون گرمای آفتاب
دور از سایه درختان باعث خوب خشک شدن خرمن گندم یا محصول بود . دوم
اینکه با اجتماع محصولات در یک جا که “خرمن” نام داشت . حفاظت و پاسبانی محصولات بهتر و راحتر انجام میشد . تا دیگر پدر و مادر خسته و آزده از زحمت کاشت و داشت و برداشت ، شب سر نگرون رو بالش نذارند و با حول وولا از اینکه نکنه ،،، کسی محصول را به یغما ببرد و خرده نخالهایی از غفلت آنرا به آتش بکشد و هست و نیست اونا را به باد فنا بدهد. عکس زیر هیچ اربطی به بیاضه ندارد ولی چون این وسیله و نحوه خرد کردن محصولات مشابه این عکس است از آن استفاده کردیم. …
القصه اینکه برای حفاظت و پاسبانی از محصولات باید جا و مکانی بوده باشد ، که نگهبانان بتوانند دید بهتری به خرمن محصولات داشته و نوبتی از مال ملت پاسبانی کنند این جا و مکان که امروز در بیاضه به شکل خرابه ایی در آمده است “”برج خرمن “” نام داشته است. این برج جدا از این کاربرد روزگاری یکی از دروازهای ورودی بیاضه از هفت دروازه بوده است…
محصولات همه کشاورزان که جمع میشد . بعد از خشک شدن باید گندم و جو یا عدس از غلاف علفی خشک جدا میشد ، تا محصولات به خانه برده و “کاه” برجا میماند. وظیفه این کار با گاردوونچی و وسیله ایی به نام “”گاردوون ” انجام مشد . میگوییند گاردوونچی تا صبح خواب نداشت ، و باید محصولات را خرد میکرد گارددون 3 تیغه داشت که با یک شاسی چوبی تشکیل یک غلطک تیز را میداد که دارای کرسی یا یک صندلی برای نشستن بود و این جایگاهی بود که کاردوونچی روی آن مینشست برای کنترول حیواناتی که به گاردوون بسته میشدنند این حیوانات در بیاضه گاو بودند ، مردم بیاضه رسم داشتند و ترجیح میدادند که جهت خرد کردن محصولات . خود گاو روی محصولات راه برود و در آبادی های دیگر همانطور که در عکس بالا میبینید الاغ هم روی محصولات میبردنند ….ادامه دارد