مشاهير بیابانک

ارزشهای بیاضه را به آن برگردانید

 این مطلب را حتما بخوانید و به خاطر بسپارید….؟؟!

اینبار سخن من با فرزندان جوان و نوجوان و نسل سوم بیاضه است. چندی پیش از یکی از رفقا شنیدم که میفرمود. ما اهل استان مرکزی اراک هستیم و از آنجا تعلق خاطر ما به خمین است و ما را رسمی نیکو در خمین است که بسیار برایم جالب آمد .دوستم گفت ما را در خمین رسم است که هر کس از اهالی خمین در خارج خمین زندگی کند و حتی سالهای متمادی هم از خمین دور مانده باشد . وقتی دار فانی را وداع گفت و از دنیا رفت . مردم خمین و حتی بستگان وی راضی نمیشوند که پیکر یک اهل خمین در بلاد و ولایت غربت خاک شود و همین امر مردم واهالی خمین را از قدیم الایام مقید کرده است که در گوشه دنیا ولو خارج از کشور باشد . باید میت اهل خمین به اراک حمل و در آنجا دفن گردد. همه را آوردند الا یک نفر که محبوب دلهای ایران بود و هرگز مردم نتوانستند او را به خمین بیاورند و اوکسی نبود جز ” مرحوم روح الله الموسوی الخمینی ” که روح آن حضرت قرین رحمت باد . که ساده زیست و ساده از دنیا رخت بربست.

مرا از این مطلب شگفت آمد و یاد “بیاضه ” افتادم سرزمین و موطن پدری خودم .تا آنجایی که من اطلاع درام . تنها سرزمینی که این  میان مقید بلاد بیابانک که این رسم تا کنون حفظ کرده، و من از چند سال پیش شاهد این رسم بوده ام روستای ” چوپانان ” است. مردم چوپانان که من حدود 20 سال سکونت در آنجا را داشتم بسیار به این مقوله پایبند هستند. هرگز عزیزان خود را در ولایت غربت خاک نمی کنند.

اما بیاضه قصه ی غم انگیز تری دارد ،ما نتنها فرزندان و ارزشهای بیاضه را در خارج از بیاضه در ولایت غربت به خاک میسپاریم ، هیچ ،…. بماند …. از همه بد تر آنرا برای خود یک ارزش تلقی کرده و در نشستهای خانوادگی با سینه سپر کردن ..اینکه ما پدر…   یا مادر خویش را در نزد خود نگه داشتیم و آنرا به بیاضه نبردیم ….. که بس و صد افسوس باید خورد به این تفکر . و من آینده این کار را برایتان خواهم نوشت خود کلاه خود را قاضی بفرمایید که با دست خویش چگونه ارزش بیاضه را از او جدا کردید……شما نمی دانید با بیاضه چه کردید…..

بخوانید از آنچه برایتان نقل خواهم کرد از احوال یکی از وفادارترین و بزرگترین شخصیتهای بیاضه که بسیاری از  اندیشه های وی در مورد بیاضه هنوز عملی نشده …و گوهری که حتی پیکر پاک این فرزند بیاضه از از این سرزمین دور مانده و من بارها افسوس می خورم …. وقتی کتابی کوچک در وصف ایشان نوشتم ، مجالی برای پرداختن به این موضوع نبود تصیم گرفتم در مقوله ایی جداگانه به آن بپردازم ، مرحوم استاد عالیقدر “داریوش مجلل ثقفی ” که در بیاضه به “مجلل” شهرت داشته ، الحق والانصاف یکی از اندیشمندان بیاضه در دهه1330 تا1350 هجری شمسی در بیاضه، بوده و بسیاری از آثار این اندیشمند هنوز به چشم میخورد. در حالی مردم یباضه از وی به نیکی یاد می کنند که پیکر اینمرد گرانقدر در امامزاده “طاهر کرج” در تهران مدفون است ؟؟؟؟!!! مردی که من وقتی اثار و اسناد وی را مطالعه میکنید. لحظه ایی فکر او از بیاضه 70 سال پیش دور نبوده است.

در نگاه اول ممکن است ، این کار یعنی دفن عزیزان خوب به نظر برسد . ولی با گذشت زمان مثل معروف ” ازدل برود هر آنکه که از دیده برفت ” کم کم نه تنها به سراغ متوفی، بلکه بر سر شما و خانواده خودتان خواهد آمد . تاجایی که بنده به خاطر دارم در بیاضه رسمی بر جا بوده و هست که محرم دسته زنجیرزن و سینه زن در  پایان عزاداری و زمانی که دسته به سمت امامزاده حرکت میکرد ، بر سر گورهای متوفایان میرفتند و یادی از آنها میکردند . این قضه با ذکر ذاکر یا خطیب بر سر منبر کامل می شد و برای مردم خاطره از دست دادن عزیزی از بیاضه ، یاد آوری میشد. این بزرگترین خوشحالی را برای خانواده وی به ارمغان میآورد . بهترین مثالی را که میتوانم برایتان بیاورم این است که در بیاضه بارگاهی وجود دارد که متعلق به مردی به نام ” شیخ حسین ” است من که نسل سوم هستم و تاریخ نگار بیاضه هنوز وی را نمی شناسم ومطمئن هستم نسل دوم و حتی اول هم وی را به خاطر ندارند ولی آرامگاه شیخ حسین که از خشت و گل فرسوده بود، به دست بستگان و مردم باز سازی شدو هنوز مردم بعد از حدود1300 سال از وی یاد می کنند . اگر شیخ حسین در خوزستان خاک می بود. درست به سرنوشت شیخ محمد بیابانکی که از علمای بزرگ بیاضه ولی در کرمان دفن است بر سر وی می آمد و فقط اسم وی به سختی در کتابهای قدیمی به چشم می خورد . ما ارزشهای بسیاری خارج از بیاضه داریم که باید در این سرزمین دفن میشدند . چه عزیزانی را در کربلا دفن کردند و چه بزرگانی که از بیاضه به مقصد نامعلومی رخت سفر بربستن.

آسیب دوم به خود سرزمین بیاضه  و شخص خودشما خواهد خورد ، چون شما عزیز خود را از بیاضه بیرون برده و در غربت خاک کردید ، مسلما کمتر به بیاضه خواهید آمد .و درست مانند فرزندان مرحوم مجلل دیگر اصلا با بیاضه هیچ کاری ندارند و برای ایشان علاقه پدر مهم نبوده و در حالی که مردم علاقمند بودند که خانواده ایشان حد اقل سالی یکبار به بیاضه بیایند ، ولی ایشان را یا خارج از کشور بوده ویا با بیاضه بیگانه شده اند. پس طبیعی است اگر یاد وخاطر مجلل در بیاضه کم رنگ شده است . مردی که بیاضه جزء آرزو های اوبوده است ،دیگر نام و مقبرهای دربیاضه ندارد ، آسیب بعدی به فرزندان دربی هویتی آنهاست ، آنها شهری را به عنوان شهر ابا و اجدادی پذیرفته اند که نشانی از آبا و اجدادشان در آن نیست و همه ریشه ها در” بیاضه ” است .مسلما هر گاه نگاه مردم به گنبد آبی امامزاده می افتد، و می دانند که این کار از اعمال خیر وی بوده ، و مزار وی در بیاضه می بود  هم ارزش کار وی  دوچندان در چشم بود و هم می طلبید که برای آمرزش وی لحظه ایی  در کنار آرامگاه وی توقف کنند . کسی که قلب وروح وی بیاضه بود. 

آ سیب  زمانی جدی تر خواهد شد که ، فرزند دلبند شما بیاضه راپس از مرگ شما فراموش خواهد کرد . ویا اگر شانس با او بوده و در جامعه پیش رفتی کرده باشد، افتخار آن نصیب بیاضه نخواهد شد و تمام ارزش فرزند شما به پای ولایتی تمام خواهد شد که هیچ تعلقی جز بازار کار به آن نداشتید . آیا می شود همه ارزشهای خانواده را زیر پا گذاشت و سر از بلادی در آورد که اسم ورسمی در قبیله شما ندارد …؟؟؟؟

در نهایت ضربه کاری و نهایی زمانی بر پیکره شما و خانواده شما وارد خواهد شد . که فرزند دلبند و عزیز و  بالغ شما ، چونان شاخ شمشاد در مقابل شما که سالها زحمت اورا در بزرگ شدن  متحمل شدید ، می ایستد و با جمله ایی دستوری به شما امر می کند که لطفا دختر همسایه را که اهل “کردستان” است برایش خواستگاری کنید .؟؟؟؟!!!! و شما در حالی که به دختر بزرگ خود نگاه می کنید، افسوس آنرا در دل دارید که ای کاش فرزندتان راه دوری را برای زندگی آینده انتخاب نمی کرد..؟؟؟!!!

تبعات آن بسیار است اگر برایتان بگویم، مثنوی هفتادو من از آب درخواهد آمد و به همین بسنده کردم ، شما خود “بخوانید حدیث آن مجمل”. در حالی که در کنار امامراده بیاضه زمین دفن بسیار و رایگان ، موطن آبا و اجدادی ، آینده نیکو برای بیاضه ، مردم مهربان ، ماندن نام و یاد شما سالها در تاریخ بیاضه، و از همه مهمتر حفظ املاک و سرمایه های ابا و اجدادی ، چه دلیلی را برای قانع کردن دارید که اموات بیاضه را دربیرون بیاضه دفن می کنید.؟؟؟؟   

 مرحوم مجلل  در شهر اهواز قاضی و به شغل قضاوت در دستگاه قضایی مشغول بود. از وی 6 فرزند دختر و یک پسر به جای مانده  است، رسم قدیم عزاداری در بیاضه 3 روز بود، اما با گذشت زمان و تعریف زندگی جدید و مشکلات می توان کمی در تغییر آداب و رسوم بیاضه قدیم به جدید ، فرهنگ سازی کرد، آیه ایی از آسمان نیامده که عزاداری 3 روزه باشد . اینها همه قابل حل است . فقط اراده و دل جرات میخواهد . حال شما قضاوت کنید. آبادی که مردم آن از آن کوچیده و حتی حاضر نیستند اسم بیاضه را به زبان بیاورند ، سهمی در خرابی ها و از یاد رفتن های بیاضه ندارند ؟؟؟ زنان و مردانی که هنوز رد پای کودکی آنها در بیاضه به چشم می خورد. نظز شما چیست.؟؟؟. هیچ می دانستید قدیمی ترین طایفه بیاضه بهنام “ملکیها” سالها از بیاضه دور مانده اند.؟؟؟؟

09126049747

2 دیدگاه

  • امید ملک

    بسمه تعالی
    جناب آقای فاضلی عزیز
    با سلام و احترام
    بسیار سپاسگزارم از اینکه زحمت این سایت گرانبها را متحمل شده اید.
    بسیار سپاسگزارم که با زحمت بسیار این مشقت را به جان خریده تا نام کهن دیار بیاضه را زنده گردانید.
    با آرزوی ایامی سرشار از نعمت و برکت برای روستای اجدادیمان
    امید ملک

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *