ادکلن پاریس
💥فاضل💥, [24.09.24 09:49]
[فرستاده شده از تاریخ بیابانک]
﷽🔮 «ادکلن پاریس»
🦚🦚🦚
امروز آدم مهمی شدم…..
دیروز نبودم!
امروز مهندس ارشد هستم…..
دیروز در «مکتب پایاب» بودم!
امروز دربالای شهر بهترین خانه را دارم….
دیروز طاقچه کنج ایوان«خانه پدری» مال من بود!
امروز بهترین ماشین را سوارم….
دیروز پدرم مرا روی«گاردوون» (خرمنکوب) در خرمن تنها گذاشت! و رفت!
لباسهایم نو و زیباست، بوی «ادکلن پاریس» میدهد….
دیروز مادرم درپایاب با«اشنون»(نوعی گیاه) رختهایم را شست!
امروز دختر زیبایی شدم…. یه خانم….
صابون… پی…
صابون..حنا
دیروز دستم نمیرسید قمقمه را آب کنم.. دامنم خیس میشد!
پسری خم شد کمکم کرد!…. الان شوهرمه!!!!
مادر – در میزنن…. اصغر ببین کیه..؟
من – حسنه….
مادر – چی میگه!؟… کجا میری؟
من – هیچی میگه زنبیل را بردار بریم ماهی بگیریم!!
.. امروز تو خونم….«آکواریوم» دارم!
ای…. زمانه ی…بازیگر!
لعنت…!
لعنت به تو.
پدربزرگ..پدر بزرگ..
چیه…؟
تلفنه… کیه؟
بیاضه است!
میگه «قنات» کور شده!
آبادی از دست رفت!
چی!؟
اومدم…الو..
الو…
➖
✍️🔮فاضل. 1403/3/20ه.ش
⚜️تاریخ بیابانک⚜️
@historybyabank. تلگرام
@tarikhebyabanak. ایتا
Www.bayazeh.ir سایت