خور بیابانک سرزمین خورشید
اصل مقاله ی در ج شده در مجله ی اطلاعات هفتگی به نام خور سرزمین خورشید به تحقیق و نگارش : محمد رضا فاضلی
« خور» سرزمین خورشید
آنگاه که سحرگاهان ، گیسوان آفتاب شرقی، از خاور دور،بر روی سرزمین تفتیده وپر رمزو راز کویر مرکزی ایران ریخته میشود تنها شانه ایی که نوازشگر این گیسوان است ، گوشه ایی از نخلهای زیبا و سربه فلک کشیده ی خواب آلود از سیاهی و ظلمت شب در منطقه مرکزی ایران بوده ، که امروزه آنرامنطقه «خور بیابانک » و به مرکزیت شهری به نام «خور» میشناسند .اینکه به چه علت این سرزمین را خور نام نهادند به درستی معلوم نیست ، ولی واژه «بیابانک» در واقع نام ولایتی بوده که امروزه آنرا « بیاضه » میخوانند و بسیاری از آثار موجود در این ولایت از خور بیابانک قدیمی تر است و بنا به نقل از تاریخ و اسناد این سرزمین روزگاری سرزمین« بیاذه » که بعدها به نام بیابانک تغییر نام داده مرکزیت این ولایت بوده و وادی خور از توابع مجموعه ی «بیابانک» بوده است. این مهم حتی در اسناد تاریخی این ولایت تا زمانی که جز لاینفک استان پهناور «کومش » یا « قومس » به نام «ایالات قومس» به مرکزیت سمنان هم نقل و در حدود چند قرن پیش این ولایت با اضافه کردن یک کسره در حرف « ر» به نام خورِ بیابانک از توابع بیاذه بوده. البته در باب تسنیه ی نام این ولایت مطلب و سخن بسیار و آنچه که امروزه به عنوان مرکزیت منطقه شناخته میشود شهرستان [ خور بیابانک ] است .
شهری یکپارچه از خورشید و شاید برازنده باشد که آنرا شهر خورشید بنامیم چون تعامل خورشید و زمین مرغوب و آب شوردر این وادی نخلستانی بی نظیر به مردماین ولایت هدیه کرده است . آثار تاریخی در این ولایت بسیار اندک است، ولی بزرگترین شانس برنده شدن و درخشیدن این ولایت قرار گرفتن آن در سر گذرگاه تاریخ است و همین امر کم کم باعث ترقی و کشیده شدن جمعیت به سمت آن شد در حالی که قدمت این شهر به ۱۰۰۰ سال هم نمیرسد .اکثر بافت قدیمی از خشت وگل و ساباط هایی باریکرابط آنها بوده و هنوز جمعیت خوبی را در خود جای داده است، ولی ساختمانهای مدرن و امروزی به سرعت بافت مسکونی قدیمی را در خود بلعیده است .ولایتی است بس ستودنی از شاهکار خداوند ، در خلق رطب شیرین از آبی شور و تلخ . که چه غوغایی کرده است خالق هستی در سرانگشتان خلقت ،که حیات بر زمینی جاری کرد که شیرابه ی آن از زقوم تلختر در زیر خاک و شهدی گورا بر فراز آن در نوک ستونهای نخل خرما ، در چند رنگ ، و در هزار نوع شکل از گیاهان ، و این ولایت در شرق ادامه دارد در کویری خیس و لم یزرع و بیابانی سوزان در اطراف طبس تا گلویی تازه کنی در« باغ گلشن طبس » ، از طریق راهی که امروزه آنرا « طریق الرضا » میخوانند و تنها راه عمومی اتصال خور به شرق کشور همین راه بوده .
دریاچه ی خور بیابانک
خور را تاریخی اندک است و اینکه هسته ی اولیه جمعیت از کجا به این منطقه کشیده شده منابعی معتبر در دست نیست وتحقیقات هوایی من از نقشه های هوایی ، این ولایت را در کنار رودی خشک شده نشان میدهد وچنین نمود میکند که اقوام اولیه پس از فروکش کردن آبهای باستانی به سمت رودخانه ایی که به دریاچه ی شرقی می ریزد نقل مکان کرده باشند و درست، لغتی تحت عنوان { خور } در کتاب احسن التقاسیم چنین معنی شده : که « خور» نهری بی آب در کنار دریا که هنگام مد آب دریا بدان در آید وکشتیها در آن روان کند و هنگام جزر باز مانند .که شرح کامل آنرا در کتابی محفوظ داشتم و بی شباهت به موقعت جغرافیایی خور نمی باشد . و از اقوام و قبایل جمعیتی مختلف وجود دارد و با توجه به لهجه ی خاص مردم این ولایت که بی شباهت به اقوام ایران باستان نیست ، میتوان اینگونه برداشت کرد که این خاک را از دیر باز توجهی از طرف اقوام ابتدایی ساکن پس از فرو کش کردن آبهای دریای مرکزی بوده است بوده است .
کویر دشت مرکزی ایران – خوربیابانک
تاکنون سیاحان بسیاری از این مکان عبور و در شرح حال این ولایت قلم فرسایی کرده اند از جمله ی آنان میتوان به « آلفونس گابریل اتریشی » ، مک گریگور انگلیسی ، و اسون هدین سوئدی ، ریچارد فرای که از برجسته ترین این شخصیتها بوده اند و در اوایل اسلام هم مسافرین مشهور به این مناطق پا نهاده اند واز جمله ی آنها ناصر خسرو قبادیانی بوده که به شهر خور نیامده و از راه شتر روی انارک به گرمه و از ولایت « پیاده » که همان « بیاضه» است سخن رانده است ، مقدسی ، اصطخری ، و به نقل مردم قدیم ، شاه معروف ایران « شاه عباس کبیر » در سفر به مشهد در «خور» اتراق و آثاری از وی به جا مانده است .این شهر در حالی از بی آبی رنج میبرد که سفره های غنی از آبهای زیر زمینی در زیر پای آن جاری وبه سمت دریای شرقی هدایت میگردد که امروزه دریاچه ی «پلایا»در خوربیابانک نامیده شده و با توجه به نمک و املاح زاید الوصف ، تشکیل کویر دیدنی و با ارزشی را داده که امروزه با مناظر بسیار زیبا چشم نواز گردشگران و توریسهای بازدید کننده است .
آب انبار های دوقلو – خور بیابانک
اگر چه شهر خور دچار مشکلات آب شرب بوده ولی ولایات اطراف سالهاست که آب خوردن این ولایت را تامین میکنند .دریاچه ی شرقی خور امروزه یکی از مراکز دید نی و منابع با ارزش ایران بشمار می آید وسهم بسزایی در اقتصاد و آبادانی این شهر کوچک و نوپای کویری داشته است و وجود املاح و عناصر فراوان شیمیایی به جای مانده حاصل از آبهای دریای باستانی ایران سرنوشت آنرا در راه اندازی صنایعی به نام شرکت « پتاس » دگر گون کرده است . و جدا ازاشتغال زای برای مردم این آبادی ، سهم بسزایی در جذب گردشگر و توریسم برای این مناطق محروم داشته است . اگر تاکنون از نزدیک یک دریای خشک شده ندیده و بر روی آن پا نگذاشتید ، حتما در ۷۰ کیلومتری شرقی منطقه ی خور بیابانک از اعجاز خداوند در خلق کویر دیدن کنید، شما به راحتی قادر خواهید بود تا روی آب راه بروید در حالی که لایه ای ضخیم از نمک زیر پای مبارک شما محکم کرده است و استعداد زمین در خلق انواع کویرهای نمکی ، کویرهای چربه ، کاسه کویر ، و قندیلهای نمکی از دیگر دستاوردهای طبیعی این دریاچه برای چشمهای تشنه ی بازدید کنندگان است .
مزارع در خوربیابانک
مزارع خور از چند رشته قنات تغریه میکند که مهمترین آنها قنات « کلاغو » و دست رسی به آبی در پایاب میدان اصلی این شهر به نام « سرآوون » امکان پذیر و دستان مبارک شما به آب پایاب « لر » تر شده، و با طعمی شور خنکای وجود تشنه ی شما در این گرمای سوزان کویر است . خور از دیر باز سهم بالایی در تامین خرمای دیگر مناطق ایران مرکزی را داشته و بخش مرکزی ایران نخلستانی به بزرگی خورو اطراف آن تاکنون به خود ندیده است و نخلستانهای کل این منطقه با انواع و اقسام خرما از قدیم که خرما با شتر به دیگر مناطق حمل می شد حرفی برای گفتن داشته و در اسناد این سرزمین صدور خرما به سمنان هم اشاره شده است . مسیری که در قدیم به وسیله شتر به سمت شمال کشور از این ولایت می گذشت درست همان راهی بود که اسون هدین سوئدی در حدود ۱۳۵ سال پیش در یادداشتهای خود از آن نام برده است و از سمت « حسینان » در شمال به دهی قدیمی تر از خور به نام « آرسون» و در نهایت به خور و از آنجا به سمت طبس می رفت . اما نخلستان خور و دیگر مناطق اطراف در سال ۱۳۸۶ شانسی برای مقاومت در مقابل برف سنگین و سرما را نداشت و و برای دومین با نخلستان این ولایت آسیب جدی دید و درسال ۱۳۸۷ به گونه ایی عجیب طعمه ی حریق و بسیاری از ارزشهای منطقه از جمله بزرگترین درخت نخل ایران به نام « عمرو » که در روستای بیاضه بود از بین برده و حتی بزرگترین و پیرترین درخت زیتون ایران را از پای در آورد. و مردم و دولت با دیگر در این سالها با احیائ مزارع جانی تازه به رگهای کشتزار های خور و مناطق اطراف بخشیدند .
در قرن ۱۳ هجری شاعری پر آوازه در این سرزمین ظهور کرد که «ذوالفقار خان سمنانی» را به تیر احساسات از پای در آورد و با لاخره « یغمای جندقی » در رکاب ایشان در سمنان و تهران به درجات بالایی دست یافت وجدااز خدمات شایسته سهم بسزایی در گسترش علم و نام و نشان منطقه در سایر بلاد داشته و این شاعر گرانقدر در امامزاده ی سید داوود این شهرستان به خاک سپرده شده است . استاد « حبیب یغمایی » از چهرهای ادبی ایران که شعر معرف وی به نام « روبا و زاغ » سالها در کتابهای دوران دبستان تدریس شدو بچه های قدیم آنرا خوب به خاطر دارند . شاهکار ادبی این استاد فرهیخته بود و با خلق آثار با ارزش دیگر در این ولایت به خاک سپرده شده است .
اگر چه در این روزهای گرم تابستان خور در فصل خرما پزان به سر می برد و به خاطر دوری از مراکز آباد استانها دور مانده است . اما خور همچنان زنده و پایدار چون نگینی سبز در کنار خورشید تابان ،روزها را سپری وصدای « دلنگ و دلونگ » زنگهای شتر امروزه جای خود را به غرش اتوبوسها و کامیونهای جاده ی «طریق الرضا » شاهکار راه سازی استان اصفهان درایران سپرده است و گردشگران و مسافران نقاط بیرجند و طبس و نواحی شرقی کشور از خور و این جاده برای تردد استفاده میکنند .و سایر امکانات رفاهی و آموزشی از قبیل دانشگاه و هتل و سایر ادارات دولتی در آن به چشم میخورد و با منابعی که در اختیار دارد یکی از قطبهای سرمایه گزاری شده است و مردم سخت کوش آن در حالی شبها به آسمان پر ستاره ی آن خیره میشوند که بوق کامیونها سکوت و آرامش شبهای کویر را بر هم زده و خواب بچه های کوچک و مردم مهربان آنرا آشفته می کنند . خور آرمیده است بر کف آبراه باستانی ایران .
6 دیدگاه
یک همشهری یا یک فامیل
سلام
خسته نباشید
ضمن عرض درود و خدا قوت میخواستم یک تذکری را برادرانه عرض کنم
بنده کمی دلخور شدم از سایت خوبتان در مورد عدم انتشار خبر درگذشت ثلاله السادات هاشمی یعنی مرحوم سید نورالله هاشمی
گویا فراموشی بوده که خبر درگذشت این سید جلیل قدر را انتشار ندادید
چرا که خبر درگذشت دیگر هم وطنان از این سایت انتشار میافت
لازم بر خود میدانم درگذشت این سید بزرگوار که روزگاری خادم حرم مطهر امام زاده ابو محمد ابراهیم بوده را بر همه همشهریان خصوصا خانواده داغدارش تسلیت عرض نمایم
از خداوند متعال علو درجات برای آن مرحوم و صبر جزیل برای خانوده محترمشان را خواستارم
ومن الله توفیق
عبدالرحيم رجبي
با عرض سلام خدمت شما دوست عزيز ما به شما حق داده و سعي و تلاشمان را بر اين داشته كه از اين به بعد كسي از قلم نيافتد با عرض پوزش مجدد(رحيم رضاي رحيم)
محمد رضا فاضلي
سلام دوست و همشهری عزیزم …. من بسیار از شما و دوستان که سایت را میبینید سپاسگزارم …اما نکته ایی که اشاره فرمودید مربوط به عدم آشنایی ما با نسل قدیم بیاضه و اطلاعات کمی است که از این بزرگوار داشتیم …خوب طبیعی است که اسامی و افراد همه برای ما شناخته شده نیستند و همت شما را میطلبید تا تاریخچه ایی از زندگی و نسبتهای وابسته فامیلی برایم ارسال میکردید که آنرا منتشر نماییم در ثانی این سایت درج تاریخ بیاضه است و مطعلق به همه ی مردم بیاضه ….موفق باشید و باز هم ما را یاری نمایید .
سیدحسین ازدبی
باسلام وعرض ادب ازشنیدن خبردرگذشت عموزاده گرانقدر جاج سیدنورا… بسیارمتاثرگردیدم بدینوسیله این مصیبت رابه تمامی عموزاده هاوهمچنین خانواده محترم که شماره تماسشان رانداشتم تسلیت عرض می نمایم.
دوستدار میراث
خیلی بی سوادی استاد
محمد رضا فاضلي
خب شهامت را کسی دارد که لااقل غلط استاد را می گیرد و در پایان غلط گیری نام خود را می نویسد اگر به معادله ی ریاضی هم حساب کنید جواب شما همان غلط اندر غلط است و به حساب فیزیک جواب هر عملی عکس العمل ، پس به زبان فارسی زدی ضربتی ضربتی نوش کن ….و به حساب زبان مردم بیابانک …را نمی گم چون دل مبارک می شکند .