دیوان فاضل

ساغر و ساقی

 در خور بیابانک و سرمای سال 1386 - محمد رضا فاضلی

ای عشق حذر کن ز می و مطرب و ساقی

آن دل نگران کن به دل ساغر و باقی

جام می و من لعل لبت نوش بنوشان

اندیشه ی پاکیست به جا از می و ساقی

گویند در این عهد حذر کن زمی و مطرب و ساغر

این خاک خرابات خمار می و ساقی

صد خمره شکست و بفتاد جام خماران

در حسرت یک بوسه زلعل لب ساقی

از عالم معنا به فنا فرصت و ره کم

صد حیف خماری ببرند ساغر و ساقی

در طره چشمان ظریف دل عاشق

یک جام جهان بین به قدح بوده و باقی

یک ساغر و ساقی به کف مانده دلی زار

در زلف کمندش چه گرفتارم و باقی

گر باده بنوشی به « بیاضه » سفری کن

لبریز یکی جام ز آن ساغر و ساقی

« فاضل » ز « بیاضه » یکی و جام بنوشید

مدهوش و خمار در پی آن ساغر و ساقی

تهران تابستان 92 – محمد رضا فاضلی

09126049747

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *